الیناالینا، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 15 روز سن داره

الینا پرتوی گرم خورشید

ایستادن الینا خانوم

از امروز الینا جونی روی پاهاش می ایسته اون هم چه ایستادنی به مدت طولانی .خوب دخمر قشنگه منه  دیگه داره تمرین راه رفتن می کنهو چمند قدم کوچیک هم بر می داره راستی دنبال جیا هاپو هم می کنه و مامانش اونقدر سرش شلوغه که نمی تونه تند تند براش پست بذاره امیدوارم عزیز دلم منو ببخشه  دوستت دارم زیاد زیاد 
10 تير 1392

تمرین راه رفتن

الینای عزیز  دوسه روزه که تمایل به راه رفتن نشون می ده به این ترتیب که از مبل و میز خلاصه هر چیزی که جلوی دستش باشه می گیره تا بلند شه و برای چند ثانیه روی پاهاش می ایسته .قربونش برم چهار دست و پا نرفت و می خواد یک مرتبه بلند شه و راه بره . واماسرسره  دختر خوشکله ی ما عاشق سرسره سواریه توی پارک حسابی از دیدن بچه هاو سرسره ذوق می کنه و توی خونه هم سرسره بازی می کنه حسابی خلاصه حسابی برای خودش خانومی شده که نگو  مامی رو چند تا دوس داری  وقتی ازش این سوالو می پرسم می گه پن که منظورش پنج تاس 
10 تير 1392

به به می خوری

وای که الینا جونی وقتی ظرف غذا رو می بینه و من بهش میگم به به می خوری به علامت تایید سرش رو تکون می ده .خوشبختانه میل به غذای دخمرقشنگه بهتر شده و وقتی که پای ماکارونی در میون باشه حسابی اشتهاش باز میشه و چند روزه که به خوردن غذا اشتیاق بیشتری نشون می ده و وقتی توی جمع باشه حسابی با شیرین کاری هاش دل همه رو می بره مثلا دیروز با سوت زدن بابایی اونم سعی می کرد سوت بزنه و به جای سوت فوت می کرد .و وای که وقتی چشمش به تبلت می افتهسر از پا نمی شناسه وبرای تصاحب تبلت بادخترعمه جونیش مبارزه می کنه نکتهجالب ماجرا این جاست که وقتی دختر عمه اش که از الینا بزرگتره می خواد وسایل بازی شو بگیره الینا کاملا از حق خودش دفاع می کنه و اسباب بازی شو پس می گیره&...
30 خرداد 1392

مامانی رو دوس داری

وای که وقتی از الینا می پرسم من و دوس داری و باسرش می گه بله که دوس دارم دلم ضعف می ره ماجرا از این قراره که یه روز به گلم گفتم مامان و دوس داری آره و اون به علامت تایی چند بار سرش رو پایین برد می خواستم از خوشحالی بال دربیارم .و همینطور وقتی می گم غذامی خوای با سرش میگه بله همه قند های دنیا تو دلم آب میشه .عشق منه دیگه چیکار میشه کرد 
29 خرداد 1392

الهه عشق و مهربانی

این روزها سر مامانی خیلی شلوغ بود و نتونستم مطلب جدیدی در مورد دخمرم بنویسم ولی برگشتم هر طوری که بود اول  بهتره از شیرین کاری های عشقم بگم که چطور دله همه رو برده . ۱ اصلا مامان و بابایی رو اذیت نمی کنه  ۲ با همه حتی افرادی که برای اولین بار می بینه خوش بر خورده ۳ شیرین و اجتماعیه  ۴ درهمه حالت حتی بیماری خوش اخلاقه  ۵ خوش مسافرت ترین نی نیه دنیا هستش ۶ مهربون ترین و باهوش ترین کوچولوی روی زمینه    خوب گفته بودم که از هر انگشت دخترم یه هنر می باره 
29 خرداد 1392

سرود ملی الینا

ای دل بلایی دلبر ... بابا بلایی دلبر...(2) در انتظاروم که پیشوم بیایی دلبر... از پشت بوم پریدم    الینارو که دیدم براش پوشک خریدم   ...  براش پوشک خریدم.. من بابای تو هستم    ببین چقدر خوب هستم کت و شلوار پوشیدم  ببین چقدر شیک هستم ای دل بلایی  دلبر ... بابا بلایی دلبر ... در انتظاروم که پیشوم بیایی دلبر... ...
2 خرداد 1392

دختر دوست داشتنی من

عشق من هرروز مهارت هاش افزایش پیدا می کنه کارهای الینا خانوم در حال حاضر بای بای کردن  مامان و بابا گفتن  سر تکان دادن به علامت بله  اذیت کردن جبا هاپو خوردن غذای خانواده بالا و پایین پریدن و رقصیدن آهنگ مورد علاقه ملودی و گنگم استایل تاب سوار شدن  و  بای بای کردن با افسر راهنمایی و رانندگی درست موقعی که داره بابایی رو جریمه میکنه و تخفیف گرفتن جریمه  بازی با لیوان های اسباب بازی بهانه گرفتن برای  گرفتن لب تاب ,تبلت و موبایل  دیدن سی دی برینی بیبی و....
2 خرداد 1392